این قِصـــّــه مَن اَست فـــَــریادی هِزار باره
که جَهــــــان جایِ قَشَنگــــــی نیست
مَن سیـــــاه می بینم،مَن سیــــاه می پوشَم
و این هَمه زیبایی را اِنکــــــــــار می کُنَم
هَرچَند چِشمهـــــــــایِ اِشتیاقـــــــی اَم را وَسوَسه کُنی
مـــَـن اینجـــا را ...
این بودَن را...
این ماندَن را
فَقــــــَــــــــــط
به خاطـــر "تــــــو"دوســـــــت دارم
در انتهای نگاهـــــــــــت کلبه ای خواهم ساخت
تا مبـــــــــادا در لحظات تنهاییتــــ با خود بگویــــــــیــــــــ :
از دل برود هر آنکه از دیده برفتــــــــــــ.
تمامی سدها را به بهانه تو خواهم شکست
تمامی راهها را هموار خواهم ساخت
به بهانه تو
امشب دلم میخواهد
به کسی بگویم"" دوستت دارم.""
تو نهراس و آنکس باش.
بگذار با هر آنچه در توان دارم
همین امشب به تو ثابت کنم که دوستت دارم.
بگذار برایت نقش آن دلباخته ای را بازی کنم که
لحظه ای دور از محبوب خویش زندگی را نمیتواند.
بگذار همچون معشوقی که برای وصال معشوقش
جان میدهد برایت جان دهم.
بگذار همین امشب پیش پایت زانو بزنم
و تو را ستایش کنم.
بگذار در تاریکی به تو لبخند بزنم.
نگذار زمان از دستم برود
و تو را درنیابم.
میخواهم بیندیشی که همین امشب
غیر از من کسی دیوانه تو نیست
هرچند که جاهلانه فکری باشد.
کمی بیشتر با من
و همین امشب بگذار خیال کنم
که جز تو کسی نیست.
همین یک امشب را بگذار نقش بازی کنم.
نقش حقیقت را.
همان که دور از تو بارها روبه روی آینه تمرین کرده ام.
ای آخرین !
هـنـوز هـم گـاهیــ بی آنکـه بـخـواهَمْ... دلـتـَنـگـت میـ شَـوَم... دلـتـنـگِ بـودنَـتْ........ حـَتـی هـَمـان بــودنِ کمْ رنـگـت... خـیـلیــ وقْـت بـود کـه دلـَم میـ خـواست بـگویـم دوسـتـَتْ دارَم........ تــــو که غَـریـبـه نیــستـیــ دیــگر نـمیـ توانم خودم را به آن راهی که نمیـ دانـم کـجـاسـت بــــزنـــم... دلــم هـمـان راهیــ را میـ خـواهـد که تــــــــو در امــتـدادش ایـستــاده بـــاشی. هــمـانْ تـمـامِ راه هـایی کـه میـ گـویـنـد به عــِـــــشـــــــقْ خــتـــم میـ شــود
من اگر روح پریشان دارم
من اگر غصه هزاران دارم
گله از بازی دوران دارم
دل گریان،لب خندان دارمبه تو و عشق تو ایمان دارم
در غمستان نفسگیر، اگر
نفسم میگیرد
آرزو در دل من
متولد نشده، می میرد
یا اگر دست زمان درازای هر نفس
جان مرا میگیرد
دل گریان، لب خندان دارمبه تو و عشق تو ایمان دارم
من اگر پشت خودم پنهانم
من اگر خسته ترین انسانم
به وفای همه بی ایمانم
دل گریان، لب خندان دارم به تو و عشق تو ایمان دارم
بهت نمی گم دوسِت دارم ،ولی قسم می خورم که دوسِت دارم
بهت نمی گم هرچی که می خوای بهت می دم، چون همه چیزم تویی نمی خوام خوابتو ببینم،
چون توخوش ترازخوابی
اگه یه روزچشمات پرِاشک شد ودنبال یه شونه گشتی که گریه کنی،
صِدام کن بهت قول نمی دم که ساکتت کنم
،اما منم پا به پات گریه می کنم
اگر دنبال مجسمه سکوت می گشتی صِدام کن، قول می دم سکوت کنم
اگه دنبال خرابه می گشتی تا نفرتتو توش خالی کنی ،
صِدام کن چون قلبم تنهاست
اگه یه روزخواستی بری قول نمیدم جلوتو بگیرم
اما باهات میدوم اگه یه روز خواستی بمیری
قول نمی دم جلوتو بگیرم
اما اینو بدون من قبل از تو میمیرم...
ڪــﮧ دنيــا با تمامـ ِ وسعتش برايَــ م تنگ مـﮯشوב
بـﮧ مَــ טּ ڪـﮧ رسيـב از حرڪـت ايستاב
دلتنگ ِ ڪـسـے ڪـﮧ בلتنگـﮯـهايَـ م رـآ نديـב
دلتنگ ِ خوבمـ
خــدایا ؟
کــمــی بــیـا جــلــوتــــر . .
مــی خــواهـــمـــ در گوشــت چــیــزی بــگــویم . . . !
ایـن یـک اعــتـرافــــــ اســت . . .
مــن بــی او دوامــ نــمی آورمــ . . .
حــتــی تــا صــبح فـــردا . . . !.!
اگر بدانی جایگاهت کجاست ،
مرا باور میکنی
اگر بدانی چقدر دوستت دارم ،
درد مرا درمان میکنی
تو عزیزی برایم ، تو بی نظیری برایم ،
حرف دلم به تو همین است ،
قلبت می ماند تا آخرین نفس برایم
یه قطره اشــــک روی گــــــونه هام
لــــــــــــــــــــــــــغزید
وبـــــــــهم فهموندکــــــــــــه
چــــــــــــــــــــقدردلم برای
اون روزا
تنــــــــــــــگ شـــــــــــــده.
آدم دوس داره گــــــــــــــــــــــــــــاهی
غـــــــــــــــــــــرق شه
غرق شدن همیشه توآب نـــــیس
تـــــــــــــوغصه نیس
تــــــــــــــــــــــــــوخیـــــــــــالـــ نیس
آدمــــــــ دوس داره
گــــــاهی تـــــویــــــــــــــــه
آغوش
غــــــــــــــــــــــــرق شه.
به زخمهایم می نگری ؟! مرگ تمام درد هایم را با خودش بـــــــــــــــرد !
درد ندارند دیـــــــــــــــگر
روزی که رفتـــــــــــــــی ،
مرده ها درد نـــــــــــــــمی کشند . . !
حرف آخرم این اســـــــــــــــت :
برنگرد دیـــــــــــــــگر !! زنده ام نـــــــــــکن . . !
یعنی میشود روزی برسد...
که بیایی!
مرا در آغوش بگیری...
بخواهم گله کنم!
بگویی هیــــــــــــــــــس...
همه کابوس ها تموم شد...!
شیر نری دلباختهی آهــــــــــوی ماده شد.
شیر نگران معشوق بود و میترسید بوسیله حیوانات دیگر دریده شود.
از دور مواظبش بود…
پس چشم از آهو برنداشت تا یک بار که از دور او را می نگریست،
شیری را دید که به آهو حمله کرد. فوری از جا پرید و جلو آمد.
دید ماده شیری است. چقدر زیبا بود، ...
گردنی مانند مخمل سرخ و بدنی زیبا و طناز داشت.
با خود گفت: حتما گرسنه است. همان جا ایستاد و مجذوب زیبایی ماده شیر شد.
و هرگز ندید و هرگز نفهمید که آهو خورده شد…
نتیجه اخلاقی : هیچ وقت به امید معشوقتون نباشید !! و در دنیا رو سه چیز حساب نکنید اولی
خوشگلی تون دومی معشوقتون و سومی را یادم رفت. اها اینکه تو یاد کسی بمونید وقتی لازمه .
چـــه خـــوش خیــــ❤ــــال اســ❤ـــت !!! فـــ❤ـــــاصلــه را مـــــ❤ـــی گویــــم !!! به خـــــ❤ــــیـــالـــش تـــــ❤ــــو را از مـــــ❤ـــن دور کــــ❤ـــــرده ... نــــ❤ـــمــی دانــد تــــ❤ـــــو جــایـــت امــــ❤ــن اســت ایـــ❤ـــنــجـــا در قلــــــبـــ❤ـــــــم ...
که بغض داشته باشی ، اما نخوای کسی بفهمه ...
خیلی سخته که عزیزترین کست ازت بخواد فراموشش کنی ...
خیلی سخته که سالگرد آشنایی با عشقت رو بدون حضور خودش جشن بگیری ...
خیلی سخته که روز تولدت ، همه بهت تبریک بگن ، جز اونی که فکر می کنی
به خاطرش زنده ای ...
خیلی سخته که غرورت رو به خاطر یه نفر بشکنی ، بعد بفهمی دوست نداره ...
خیلی سخته که همه چیزت رو به خاطر یه نفر از دست بدی ، اما اون بگه :
دیگه نمی خوامت
دلمو دادم به دستات
که نگی دوستت ندارم
تو می دونستی تو دنیا
جز تو همدمی ندارم
شبــ دلم هوایـ بــارانهـــای بهــــاری دارد......
کـــ ـــاش امشـــب بــ ــارانـ بــبـــ ـــارد
و مـــن
زیــــ ـــر نــم نـــم اشــکهــ ـــای آسمــ ـــان
خــیـس خیــس شــ ــوم
از یـــ ــاد نــ ــمــی برم روزهــ ــایـــی کــهـ بــ ــاتــ ــو
لــ ــحــظه هــ ــای خـــ ــوبــ زنـــ ــدگــی مــعـ ـنا گرفــــتـ
آنـــروزهــ ـا کــهـ مــیشـــداز نـ ـگـ ـاه هم عـــشــق را خــ ــوانــد
وفـ ـاصلــ ـه هــ ـا را زیــ ـرخـ ــاک باغــ ـچه پنهــ ـ ــان کــ ـرد
آن روزهــاکــهـ میــتوانستـیــم در امتــ ــداد سـاحل کبیــ ــر قــ ـدم بـــزنـــیم
و مــعـنای دریــ ــا بودن را با ذره ذره وجــ ــود حــس کنیــم
و دل به زمــزمه امـــواج بسپــاریم و نــجــ ـوای آنهــ ــا را در گـ ـوش مرغـ ـــان دریــ ــایی بشنــویم
افســـ ــ ـــوس
کـــهـ آن روزهــ ــا رفتـــنــد
و
چــهـ تـــلخ اسـت تــکـ ـرار تنهـــ ــایی و
لمــس غــریبــ ـی در لحظـــ ـه لحظـــ ــه زنـ ــدِ گی
پس عشق را بجویید
چونان که
خسته خواب را زندانی آزادی را تشنه آب را یتیم پدر را گرسنه نان را غریب وطن را عشق را بجویید چونان که بیمار شفا را شاعر قافیه را مسافر مقصد را کودک آدینه را و عشق دل های شکسته را
چون فصل پاییزی تو هم غمگین و زردی ی
شاید تو هم مانند من درگیر دردی
از تب اگرچه گونه هایت لاله گون است
من از نگاهت یافتم این را که سردی
کمتر دلم را با نگاهت زیر و رو کن
چیزی نمی یابی ازین ویرانه گردی
گفتم که بارانی ست چشمان من امشب
اینجا نیا حتی اگر دریا نوردی
اما تو آخر دل به دریایم سپردی
بانو تو هم در عین زن بودن چه مردی
دیشب دوباره شانه هایم بوی نم داشت
احساس کردم بار دیگر گریه کرد
دیگه دارم به خودم شک می کنم
آخه حرفامو نمیفهمه کســــــــی
منــ که دست دلمــــــــــــو رو می کنمـــ
چرا دنیاــــــــــمو نمی فهمه کســــــــی
دل من مونده رو دستــــــــــــــــــم
دلی که همه ی دار و نــداره آدمه
کاش یــــــــــکی از ته دل به من بـــــگه
عاشـــــــــق این دل صاف و سادمه
آخه من چیزه زیادی نمی خامـــــ
یه نوازشــــــــــ یه نگاهه مهربونـ
یکی که خودش باشه تا بتونیم
واسه همدیگه بمونیم هر دومــــــــــون
کجایی ببینی چه تنهام
کجایی ببینی چه تاریک شبهام کجایی ببینی دلگیرم کجایی ببینی میمیرم کجایی این جای خالی هاروپرکنی کجایی ببینی فقط بارونم میبارم برای اون روزهامیبارم روزاییکه باتوبودم ودستات توی دستای سردم بود حالاکی دستاموبگیره
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
بهترین
وزیباترین عشقم
و آدرس
rozita.a.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
<-PollItems->
<-PollName->
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 11
بازدید کل : 40667
تعداد مطالب : 82
تعداد نظرات : 662
تعداد آنلاین : 1
href="http://miss-smart.mihanblog.com/" target="_blank">